تبعیض

بازگشت به فعالیت‌های ما


تبعیض به اصل انسانیت ضربه می‌زند. تبعیض حقوق افراد را تنها به خاطر هویت‌ یا باورهای‌شان تضییع می‌کند. تبعیض به انسان‌ها آسیب می‌رساند و باعث استمرار بی‌عدالتی می‌شود.

این حق هر یک از ماست که با ما، فارغ از جنسیت، دین، نژاد، قومیت، ملیت، طبقه، اعتقاد، زبان، گرایش جنسی، هویت جنسیتی، سن، وضعیت سلامتی و خصوصیات دیگرمان، به صورت برابر رفتار شود. با این حال، ما مکررا روایات تلخ و دردناک کسانی را می‌شنویم که تنها به دلیل تعلق به گروهی «متفاوت» از کسانی که در جایگاه قدرت هستند، متحمل خشونت و بیرحمی می‌شوند.

تبعیض وقتی رخ می‌دهد که افراد، به دلیل تمایزگذاری‌های ناعادلانه‌ در قانون یا در عمل، نتوانند به صورت برابر از حقوق بشر و سایر حقوق قانونی خود بهره‌مند شوند. فعالیت عفو بین‌الملل مبتنی بر اصل برابری و عدم تبعیض است. ما در همکاری خود با جوامع گوناگون در نقاط مختلف جهان، قوانین و اعمال تبعیض‌آمیز را به چالش می‌کشیم. هدف ما این است که همه افراد بتوانند از حقوق‌شان به صورت برابر بهره‌مند شوند.

تبعیض می‌تواند به اشکال مختلفی رخ دهد:

تبعیض مستقیم تمایزگذاری آشکار بین گروه‌های مختلف انسانی است به نحوی که افراد متعلق به یک گروه کم‌تر از افراد دیگر بتوانند از حقوق خود بهره‌مند شوند. مثلا، قانونی که تنها زنان را ملزم به اثبات سطح سوادشان به عنوان پیش‌نیاز رأی‌گیری می‌داند یا تنها زنان را مجبور به پوشاندن موی سرشان برای حضور در فضای عمومی می‌کند، تبعیض مستقیم جنسیتی انجام می‌دهد.

تبعیض غیرمستقیم وقتی است که یک رویه، قانون یا عملکرد ظاهراً بی‌طرفانه است (یعنی این که ظاهراً به شکلی آشکار تمایزی قائل نشده است) اما در واقع به ضرر یک گروه یا بعضی گروه‌ها عمل می‌کند. مثلا، قانونی که پیش نیاز رای دادن را سطح معینی از سواد می داند، به صورت غیرمستقیم، تاثیر تبعیض‌آمیزی بر گروه یا گروه‌هایی دارد که احتمال دسترسی آن‌ها به آن سطح از تحصیلات کمتر است (برای نمونه زنان یا اقلیت‌های اتنیکی محروم و تحت تبعیض).

تبعیض مضاعف وقتی پیش می‌آید که چند نوع از تبعیض با هم تلفیق شوند و یک یا چند گروه خاص از مردم را متضرر کنند. مثلا تبعیض علیه زنان غالبا به این معناست که آن‌ها برای انجام دقیقا همان کاری که مردان می‌کنند حقوق کم‌تری دریافت می‌کنند. تبعیض علیه اقلیت‌های اتنیکی هم غالبا باعث می‌شود که دستمزد آن‌ها برای انجام یک کار، کم‌تراز همتایان غیر اقلیت‌شان است. وقتی زنانی که به یک گروه اقلیت تعلق دارند برای انجام یک کار از زنان دیگر حقوق کم‌تری دریافت کنند و همین‌طور به خاطر زن بودن از مردان هم حقوق کم‌تری بگیرند تبعیض صورت گرفته آن‌ها علیه آن‌ها متقاطع و بر أساس هم جنسیت و هم قومیت است.

گفتار‌های مسموم و اهریمن‌سازی

سیاست‌های اهریمن‌سازی در نقاط مختلفی از جهان دوباره به راه افتاده‌اند. رهبران سیاسی در قاره‌های مختلف، گروه‌هایی که بر اساس ملیت، نژاد و مذهب به حاشیه جامعه رانده شده‌اند را سپربلای مشکلات اجتماعی و اقتصادی قرار می‌دهند. گفته‌ها و اعمال این رهبران روی حامیانشان نفوذ دارد. استفاده از ادبیات نفرت‌پراکنانه و تبعیض‌آمیز می‌تواند موجب تحریک جامعه به اعمال خصومت و خشونت نسبت به گروه‌های اقلیت شود.

تأثیرات وخیم این نوع از اهریمن‌سازی از اقلیت‌ها را می‌توان بر مثال در میانمار دید، جایی که دهه‌ها آزار و اذیت مسلمانان روهینگیایی منجر به این شد که در سال ۲۰۱۷ عملیات بی‌رحمانه پاکسازی قومی به اجرا گذاشته شود و در نتیجه آن هفتصدهزار نفر از مردم این اقلیت مجبور به فرار به کشور همسایه بنگلادش شوند.

عوامل محرکِ تبعیض

آن‌چه در دل تمام اشکال مختلف تبعیض نهفته است، تعصب است. این می‌تواند به نفاق، نفرت و حتی انسان تلقی نکردن انسان‌های با هویت متفاوت منجر شود.

در خیلی از نقاط جهان، سیاست‌های مبتنی بر ترس و نفرت در حال اوج گرفتن است. ترویج تعصب، نفرت و تبعیض موجب افزایش شکاف‌ درجامعه می‌شود. سیاست‌های مبتنی بر ترس میان مردم تفرقه می‌اندازند زیرا رهبران با استفاده از ادبیاتی مسموم گروه‌هایی خاص از مردم را مسبب مشکلات اجتماعی یا اقتصادی معرفی می‌کنند.

برخی دولت‌ها علنا سعی می‌کنند تبعیض را تحت عنوان اخلاق‌گرایی، دین و یا ایدئولوژی، توجیه کنند و از این طریق قدرت خود را بیشتر کرده و یا جایگاه خود را مستحکم کنند. این تبعیض می‌تواند به رغم نقض قوانین بین‌الملل در قوانین ملی تثبیت شده باشد. مثلا جرم‌انگاری سقط جنین باعث محروم کردن زنان و دختران باردار از دسترسی به خدمات درمانی مورد نیاز می‌شود. برخی انسان‌ها حتی ممکن است تنها به این خاطر که فقیرهستند و یا به گروه‌های بومی یا سیاهپوست تعلق دارند، از دید مقامات «مجرمان بالقوه» تلقی شوند.

بعضی از اشکال اصلی تبعیض

تبعیض نژادی و قومی

نژادپرستی عملا در تمام کشورهای دنیا وجود دارد. نژادپرستی به طور نظام‌مند انسان‌ها را بر اساس رنگ پوست، نژاد، قومیت، نَسَب (شامل کاست) یا محل تولد، از دسترسی کامل به حقوق بشری‌شان محروم می‌کند. نژادپرستی در صورتی که مهار نشود می‌تواند منجر به وقوع جنایاتی در مقیاس عظیم مثل نسل‌کشی در روآندا در سال ۱۹۹۴ و آپارتاید و پاکسازی‌های قومی اخیر مردم روهینگیایی در میانمار شود.

در هندوستان، حقوق جامعۀ دالیت‌ها توسط افراد متعلق به کاست غالب پایمال می‌شود. جنایات علیه آن‌ها که شامل تجاوز‌های گروهی، کشتار و نابودکردن خانه‌هایشان می‌شود معمولا توسط پلیس مورد تحقیق قرار نمی‌گیرد چون دالیت‌ها تحت تبعیض هستند و ارتکاب جرم علیه آن‌ها جدی گرفته نمی‌شود.

عفو بین‌الملل هم‌چنین اسناد مربوط به تبعیض گسترده‌ای که میلیون‌ها رومای اروپایی (موسوم به کولی) با آن روبرو هستند را گردآوری کرده است، تبعیض‌هایی مثل تهدید تخلیه اجباری منزل، آزار و اذیت توسط پلیس و جداسازی کودکان روما در مدارس.

تبعیض علیه افراد فاقد تابعیت و بیگانه‌هراسی

تبعیض علیه افراد فاقد تابعیت اغلب مبتنی بر نژادپرستی یا توهم برتری است و معمولا آتش آن توسط سیاستمدارانی که برای توجیه مشکلات اجتماعی و اقتصادی کشورشان دنبال بهانه‌ می‌گردند تند می‌شود.

از سال ۲۰۰۸ آفریقای جنوبی تا به حال چند بار صحنه‌ی بروز خشونت علیه پناهندگان و پناهجویان و مهاجران از کشورهای دیگر آفریقایی بوده، خشونت‌هایی هم‌چون قتل و به آتش کشیدن و غارت مغازه‌ها و کسب‌وکار آن‌ها. در بعضی موارد سخنان نفرت‌پراکنانه‌ی سیاست‌مدارانی که به غلط خارجی‌ها را «مجرم» خوانده‌اند و آن‌ها را به وارد آوردن فشار اضافی به سیستم درمانی متهم کرده‌اند به خشونت دامن زده است.

تبعیض هم‌چنین یکی از ویژگی‌های مشترک واکنش رهبران به پناهندگان و پناهجویان در نقاط جهان بوده است. خیلی از مردم کشورهایی که پناهندگان و پناهجویان به آن می‌روند به وضعیت موجود به عنوان یک بحران نگاه می‌کنند و رهبران و سیاستمداران با دادن قول‌هایی برای به اجرا گذاشتن و در نمونه‌هایی عملی کردن سیاست‌های غیرقانونی و مبتنی بر آزار و بدرفتاری، از این ترس‌ها بهره‌برداری می‌کنند.

به عنوان مثال مجارستان در سال ۲۰۱۸ با تصویب مجموعه‌ای از قوانین تنبیهی گروه‌هایی که دولت به عنوان حامیان پناهندگان و مهاجران شناسایی کرده بود را مورد آزار و پیگرد قرار داد. مسئولان هم‌چنین پناهندگان و پناهجویانی را که قصد ورود به خاک مجارستان داشته‌اند به شکلی خشونت‌آمیز به عقب رانده و مورد رفتارهای بی‌رحمانه، غیرانسانی و ترذیلی و بازداشت بی‌ضابطه قرار داده‌‌اند.

ما در عفو بین‌الملل باور نداریم که موضوع بحران تعداد پناهجویان است؛ بحران موجود بحران عدم هم‌دلی و همبستگی است. مشکل واقعی آن‌ عواملی است که خانواده‌ها و افراد را مجبور می‌کند خانه‌ و کاشانه‌شان را رها کنند و از مرزها رد شوند. مشکل همین طور واکنش‌های غیرواقع‌بینانه و کوته‌نظرانه‌ای است که سیاستمداران به این مسأله نشان می‌دهند.

تبعیض علیه افراد هم‌جنس‌گرا، دوجنس‌گرا، ترنسجندر و بیناجنسی (LGBTI)

در بسیاری از نقاط جهان، انسان‌ها به خاطر اینکه چه کسانی را دوست دارند و یا به چه کسانی گرایش دارند مورد تبعیض قرار می‌گیرند. افراد هم‌جنس‌گرا، دوجنس‌گرا، ترنسجندر و بیناجنسی (LGBTI) در معرض این خطر قرار دارند که با آن‌ها در همه‌ی حوزه‌ها به شکل غیرمنصفانه برخورد شود، می‌خواهد این حوزه‌ی آموزش باشد یا اشتغال یا مسکن یا دسترسی به نظام درمانی. آن‌ها هم‌چنین با خطر آزار و خشونت رو به رو هستند.

بعضی کشورها مردم را به خاطر گرایش‌ و هویت جنسی‌شان به زندان و حتی اعدام محکوم می‌کنند. در سال ۲۰۱۹، وزیر «اخلاق و شرافت» اوگاندا اعلام کرد که دولت آن کشور نیز قصد دارد برای رابطه‌ی جنسی رضایت‌مندانه بین دو همجنس مجازات اعدام تعیین کند.

در سال ۲۰۱۹، عفو بین‌الملل مستند کرد که چگونه سربازان هم‌جنسگرا و ترنسجندر در کره جنوبی به خاطر قانون ممنوعیت رابطه جنسی رضایتمندانه بین مردان در محیط نظامی، با خشونت، آزار و تبعیض گسترده رو به رو هستند. عفو بین‌الملل همچنین موانعی را که افراد ترنسجندر در چین برای دسترسی به خدمات پزشکی و درمانی مورد نیاز برای بازتایید هویت‌ جنسیتی‌شان با آن روبه‌رو هستند، مستند کرده است. ما هم‌چنین از طریق کمپین‌های مختلف به کشورهایی مثل ترکیه، لبنان و اوکراین فشار آورده‌ایم که اجازه دهند مراسم سالانه‌ی «پراید» در این کشورها برگزار شود.

وقتی قانون حامی افراد هم‌جنس‌گرا، دوجنس‌گرا، ترنسجندر و بیناجنسی نباشد، زندگی آزاد و امکان دادخواهی در مورد آزارهایی که به آن‌ها روا داشته می‌شود بسیار دشوار و اغلب غیرممکن است. حتی وقتی حقوق افراد هم‌جنس‌گرا، دوجنس‌گرا، ترنسجندر و بیناجنسی توسط قانون به رسمیت شناخته می‌شود، تعصبات شدید و کلیشه‌ها و پیش‌داوری‌های موجود، آن‌ها را از برابری و دسترسی به همان حقوق و آزادی‌هایی که در اختیار دیگر اعضای جامعه است محروم می‌کند. به همین دلیل است که فعالان حقوق افراد هم‌جنس‌گرا، دوجنس‌گرا، ترنسجندر و بیناجنسی به شکل خستگی‌ناپذیری برای احقاق حقوق‌شان تلاش می‌کنند، حقوقی که رهایی از تبعیض، آزادی در زمینه عشق ورزی، به رسمیت شناخته شدن هویت جنسیتی فرد‌ در قانون و دسترسی به حمایت قانونی در مقابل خطر آزار و تعرض را در بر می‌گیرد.

برای کسب اطلاعات بیش‌تر درباره‌ی فعالیت عفو بین‌الملل در زمینه حقوق افراد هم‌جنس‌گرا، دوجنس‌گرا، ترنسجندر و بیناجنسی به این لینک رجوع کنید.

تبعیض جنسیتی

در خیلی از کشورها و در مناطق مختلف جهان، قانون‌ها، سیاست‌ها، سنت‌ها و باورهایی وجود دارند که مانع از دسترسی زنان و کودکان دختر به حقوق‌شان می‌شود.

بر اساس قانون، زنان حق ندارند آن طور که می‌خواهند لباس بپوشند (ایران، عربستان سعودی)، شب‌ها کار کنند (ماداگاسکار) یا بدون امضای شوهر وام بگیرند (گینه استوایی). در خیلی از کشورها قوانین تبعیض‌آمیز حقوق زنان برای طلاق، مالکیت املاک، حق و اختیار روی بدن خود و مصونیت از آزار را محدود می‌کنند.

در نبردی که برای عدالت در جریان است، صدها هزار زن و کودک دختر به خیابان‌ها آمده‌اند تا حقوق بشری خود و برابری جنسیتی را مطالبه کنند. در ایالات متحده آمریکا، اروپا و ژاپن، زنان در جنبش #MeToo علیه زن‌ستیزی و آزار دست به تظاهرات زده‌اند. در آرژانتین، ایرلند و لهستان، زنان برای پایان دادن به قوانین سرکوبگرانه‌ی ضد سقط جنین در تجمعات اعتراضی شرکت کرده‌اند. در عربستان سعودی آن‌ها خواستار پایان دادن به قانون منع رانندگی زنان شدند و در ایران آن‌ها خواهان لغو قانون حجاب اجباری هستند.

زنان عموما در صف اول مطالبه برای تغییر ایستاده‌اند.

با وجود اوج گرفتن جنبش زنان، واقعیت موجود هم‌چنان این است که بسیاری از دولت‌ها در سراسر جهان آشکارا از سیاست‌ها، قوانین و سنت‌هایی حمایت می‌کنند که منجر به تحقیر و سرکوب زنان می‌شود.

در سطح جهانی، ۴۰ درصد زنانی که در بازه‌ی سنی بارداری هستند در کشورهایی زندگی می‌کنند که در آن دسترسی به سقط جنین یا بسیار محدود است و یا با وجود این که از نظر قانونی آزاد است اما دسترسی به آن در عمل غیرممکن است. ۲۲۵ میلیون زن از دسترسی به شیوه‌های مدرن جلوگیری از بارداری محروم‌ هستند.

تحقیقات عفو بین‌الملل تأیید می‌کند که در حالی که شبکه‌های اجتماعی به مردم اجازه می‌دهند که برای ابراز عقاید خود دست به بحث و گفت‌وگو، ارتباط با همدیگر و اشتراک‌گذاری بزنند، اما شرکت‌ها و دولت‌ها در محافظت از کاربران اینترنت در مقابل آزار و اذیت جنسیتی آنلاین کوتاهی کرده‌اند و این باعث شده زنان زیادی یا دست به خودسانسوری بزنند و یا این که شبکه‌های اجتماعی را ترک کنند.

با این حال، شبکه‌های اجتماعی در برخی از مناطق جهان کمک کرده که صدای زنان برای برابری در محیط کار اهمیت بازتاب بیشتری یابد، مسأله‌ای که در فراخواندن به کاهش شکاف جنسیتی در پرداخت حقوق متبلور شده، شکافی که در حال حاضر ۲۳٪ در سطح جهانی است. حقوق زنان در سراسر جهان نه تنها به طور متوسط كمتر از حقوق پرداختی مردان است بلكه این احتمال برای آن‌ها بیش‌تر می‌رود که مجبور به انجام كارهاي بدون اجرت، غيررسمي، ناامن و غيرتخصصي شوند. بخش اعظم این امر به دلیل هنجارهای اجتماعی است که برای زنان و کارشان اهمیت کمتری قائل می‌شود.

خشونت مبتنی بر جنسیت بیشتر بر زنان تأثیر می‌گذارد ولی سیاستمداران هم‌چنان به این بحران حقوق بشری بی‌اعتنا هستند.

قاعدگی و تابوهای پیرامون آن

در جوامع بسیاری هنوز تابوهای اجتماعی حول موضوع قاعدگی وجود دارد. برخی از فعالان مدنی به خاطر تلاش برای رفع این تابوها دستگیر شده‌اند یا مورد بازجویی قرار گرفته‌اند.

عکس از آنوپ سوبدی

سامیکشیا کویرالا، اهل نپال، اولین دوره‌ی قاعدگی‌اش را در ۱۱ سالگی تجربه کرد. او نه فقط به مدت پنج روز از خانه تبعید شد بلکه به مدت یازده روز از داشتن هرگونه تماس فیزیکی با اعضای مرد خانواده منع شد و به مدت نوزده روز اجازه نداشت وارد آشپزخانه شود.

او اکنون بخشی از یک گروه دانش‌آموزی عفو بین‌الملل است که هدف‌شان تغییر نگرش‌های منفی در مورد قاعدگی است.

سامیکشیا می‌گوید: «ما در حال ساخت ویدئوها، میزبانی گردهمایی‌ها و اجرای برنامه‌های محلی در مناطق روستایی برای پسران و دختران هستیم. وقتی می‌شنویم بچه‌ها با صراحت در مورد این مسائل صحبت می‌کنند، این لحظه‌ای افتخارآمیز برای ماست. در نپال، ما نیاز داریم با خرافات مرتبط با قاعدگی مقابله کنیم و ذهنیت‌ها را تغییر دهیم و فکر می‌کنم ما تا همین‌جای کار خیلی موفق بوده‌ایم.»

تبعیض بر اساس نظام اجتماعی موسوم به «کاست»

تبعیض مبتنی بر حرفه و تبار (که از آن به عنوان تبعیض کاست نیز یاد می‌شود) در سراسر آسیا و آفریقا بسیار گسترده است و بیش از ۲۶۰ میلیون نفر از جمله کسانی که دور از وطن اصلی خویش زندگی می‌کنند را تحت تأثیر قرار داده است. به دلیل هویتی که فرد با آن به دنیا آمده، افراد این جوامع از نظر اجتماعی و اقتصادی محروم هستند و در معرض آزارهای جسمی و روانی قرار می‌گیرند. تبعیض مبتنی بر شغل و تبار عمیقاً در جامعه ریشه روانده و در زندگی روزمره، نگرش افراد نسبت به فرهنگ و آداب، ساختارهای اجتماعی و اقتصادی، آموزش و اشتغال و در دسترسی به خدمات، فرصت‌ها، منابع و بازار کار، نمود پیدا می‌کند. تبعیض از نسلی به نسل دیگر ادامه می یابد و در بعضی کشورها، به رغم وجود قوانین حمایتی و اقدامات مثبت برای مقابله با آن، به شدت نهادینه شده است. عفو بین‌الملل متعهد است که همراه با سایر فعالان و نهادهای مدنی در دفاع از حقوق جوامع آسیب‌دیده بر اساس شغل و تبار فعالیت کند.

تبعیض بر اساس معلولیت

از هر ده نفر در جهان، یک نفر با نوعی از معلولیت زندگی می‌کند. با این وجود، در بسیاری از جوامع، افراد دارای معلولیت با تبعیض رو به رو هستند و با آن‌ها به عنوان موجوداتی سزاوار ترحم یا ترس رفتار می‌شود.

کشورهای در حال توسعه حدود ۸۰ درصد از افراد دارای معلولیت را در خود جای داده‌اند. اکثریت قریب به اتفاق افراد دارای معلولیت – ۸۲ درصد – زیر خط فقر زندگی می‌کنند. زنان دارای معلولیت، دو تا سه برابر بیشتر از زنان بدون معلولیت با خطر آزارهای جسمی و جنسی مواجه‌اند.

در قزاقستان، به موجب قوانین جاری، هزاران فرد دارای معلولیت‌ روانی و ذهنی «محجور» تلقی شده و تحت مراقبت یک سرپرست قرار داده شده‌اند. طبق قانون، این افراد نمی‌توانند از حقوق خود بهره‌مند شوند یا این قانون را در دادگاه به چالش بکشند.

سازمان عفو بین‌الملل همچنین نقض جدی حقوق بشر افراد دارای معلولیت در سومالی را ثبت کرده است. در این کشور، افراد دارای معلولیت در معرض خطر ازدواج اجباری، تجاوز جنسی و تخلیه‌ اجباری از خانه‌هایشان قرار دارند.

مبارزه الهام بخش یک زن دارای معلولیت در در قرقیزستان

در قرقیزستان، افراد دارای معلولیت معمولاً «افلیج» و «مریض» خوانده می‌شوند. در چنین شرایطی است که گلزار برای احقاق کرامت‌اش مبارزه می‌کند.

گلزار دوئیشنووا زنی قرقیزستانی است که در یک سانحه رانندگی پاهایش فلج شد. او اکنون از صندلی چرخدار استفاده می‌کند، اما در جامعه‌ای زندگی می‌کند که افراد دارای معلولیت هر روز با تبعیض روبرو می‌شوند. یکی از این اشکال تبعیض، مسأله‌ی دسترسی است، از رفتن به مطب دکتر گرفته تا دسترسی به وسایل حمل‌و‌نقل عمومی.

اما گلزار در تلاش است تا این شرایط را تغییر دهد. او این رسالت را برای خود تعریف کرده تا افراد دارای معلولیت بتوانند با کرامت زندگی کنند. مسأله‌ی دسترسی که او با آن روبروست بیش‌تر مصمم‌اش کرده که زندگی بهتری برای خود و دیگران مطالبه کند.

به ما می‌گویند اجازه نداریم در این مورد صبحت کنیم، اما ما محل نمی‌گذاریم. من مصمم هستم در این باره حرف بزنم.

گلزار دوئیشنووا

پس از سال‌ها تلاش از سوی فعالانی مثل گلزار، در مارس ۲۰۱۹ رئیس جمهور قرقیزستان، سورونبای جینبکوف، کنوانسیون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت را امضا کرد که راه را برای ورود موثر ۱۸۰ هزار فرد دارای معلولیت به عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی قرقیزستان هموار می‌کند.

گلزار می‌گوید: «اگر افراد دارای معلولیت و سالمندان خوب زندگی کنند، کل جامعه خوب زندگی می‌کند. من می‌خواهم این را با صدای بلند و واضح بگویم که هیچ اقدام درباره ما نباید بدون حضور و مشارکت ما انجام شود.»

درخواست‌های عفو بین‌الملل

  • لغو قوانین تبعیض‌آمیز و آزادی هر کسی که تنها بر اساس این قوانین زندانی شده است
  • محافظت از همه افراد در برابر خشونت و تبعیض
  • وضع قوانین و سیاست‌هایی که مشارکت و تکثر در تمام عرصه‌های جامعه را ارتقا دهد
  • اقدام علیه ریشه‌های تبعیض از جمله با به چالش کشیدن کلیشه‌ها و نگرش‌هایی که زمینه‌ساز تبعیض هستند

ارقام شاخص

۷۶
۷۶ کشور جهان، روابط جنسی رضایت‌مندانه بین بزرگسالانِ هم‌جنس را جرم تلقی می‌کنند.
۱۰
در ۱۰ کشور مجازات اعدام برای روابط جنسی میان دو فرد بالغ همجنس تعیین شده است.
۴
در کانادا احتمال به قتل رسیدن زنان بومی چهار برابر بیش از زنان دیگر است.
بیش از ۱ میلیون
در سال ۲۰۱۴، بیش از ۱ میلیون نفر در سراسر جهان کارزار موفقیت‌آمیزی برای نجات جان و آزادی مریم یحیی ابراهیم به راه انداختند. او یک سودانی مسیحی است که به خاطر ترک اسلام به اعدام محکوم شده بود.