خشونت پلیس

خشونت پلیس

بازگشت به فعالیت‌های ما


از خیابان‌های مینیاپولیس تا زاغه‌های ریو دو ژانیرو، استفادۀ غیرقانونی از قوای قهریه توسط نیروهای پلیس می‌تواند منجر به مرگ، آسیب جسمانی و ویرانی شود.

همان‌طور که بارها مشاهده کرده‌ایم، در آمریکا و نقاط دیگر جهان، پلیس در موارد بسیاری باعث مرگ یا صدمه جسمی شدید مردم در حین دستگیری‌هایی شده است که متاثر از نژادپرستی‌ بوده‌اند.

در نمونه‌های بی‌شمار دیگر، نیروهای پلیس در واکنش به اعتراضات و تظاهرات به سرعت از قوای قهریه استفاده کرده‌اند. در سال‌های ۲۰۱۹ و۲۰۲۰، پلیس هنگ کنگ به شکلی غیرقانونی بارها از سلاح‌هایی مثل گاز اشک‌آور و گلولۀ لاستیکی علیه تظاهرکنندگان استفاده کرد.

در بسیاری از مواقع، نیروهای پلیسی که مردم را در حین استفاده‌ی غیرقانونی از قوای قهریه می‌کشند یا زخمی می‌کنند به دست عدالت سپرده نمی‌شوند.

مهم است ما حقوق خود را بشناسیم و بدانیم پلیس مجاز به انجام چه کارهایی است و نیست.

ما باید برای تحقق روزی که نیروهای پلیس استفاده‌ی غیرقانونی از قوای قهریه را متوقف کنند، تلاش کنیم و اطمینان حاصل کنیم که ماموران پلیسی که با استفاده غیرقانونی از قوای قهریه دست به قتل انسان‌ها می‌زنند، بدون هیچ عذر و بهانه‌ای، پاسخگو نگه داشته می‌شوند.

«خشونت‌ورزی پلیس» چیست؟

اصطلاح «خشونت‌ورزی پلیس» معمولا در اشاره به آن دسته از رفتارهای ناقض حقوق بشر که توسط نیروهای انتظامی صورت می‌گیرند، به کار می‌رود. این رفتارها شامل ضرب و شتم، توهین و تحقیر نژادی، قتل، شکنجه، و استفاده بی‌محابا از ابزارهای کنترل شورش در جریان تظاهرات می‌شود.

چرا خشونت‌ورزی پلیس یک مسأله‌ی جدی حقوق بشری است؟

در بدترین حالت، استفادۀ غیرقانونی از قوای قهریه توسط پلیس می‌تواند به محروم شدن انسان‌ها از حق حیات‌شان منجر شود. اگر استفاده پلیس از قوای قهریه غیرضروری یا بیش از حدِ لازم باشد، اعمال پلیس می‌تواند مصداق شکنجه یا سایر رفتارهای بی‌رحمانه، غیرانسانی و ترذیلی نیز باشد.

استفاده غیرقانونی از قوای قهریه توسط پلیس همچنین می‌تواند باعث نقض حقوقی مثل حق رهایی از تبعیض، حق برخورداری از آزادی و امنیت، و حق برخورداری توأم با تساوی از حمایت قانونی شود.

آیا ماموران پلیس مجاز به کشتن مردم هستند؟

در خصوص اینکه پلیس کی و چگونه مجاز به استفاده از قوای قهریه، به ویژه سلاح‌های مرگبار، است، قوانین و استانداردهای بین‌المللیِ محکمی وضع شده‌اند.

«اصول بنیادین سازمان ملل متحد دربارۀ استفاده از قوای قهریه و سلاح گرم توسط مجریان رسمی قانون» (به اختصار BFUFF) یکی از اسناد مهم بین‌المللی در این زمینه است.

مهم‌ترین نکته‌ای که باید به خاطر داشته باشیم این است: وظیفۀ اولای مقامات و نیروهای انتظامی‌شان این است که حق حیات را محترم شمرده و از آن محافظت کنند.

مطابق قوانین بین‌المللی، ماموران پلیس تنها مجاز هستند که به عنوان آخرین راه حل از سلاح‌های مرگبار استفاده کند، یعنی فقط وقتی که استفاده از آن برای محافظت از خود یا دیگران در مقابل خطر آنی مرگ یا آسیب جدی کاملاً ضروری باشد و هیچ روش دیگری برای کاستن تنش کافی نباشد.

بسیاری از قتل‌های ارتکاب یافته توسط ماموران پلیس در نقط مختلف جهان آشکارا با این معیارها همخوان نیست.

در ایالات متحده آمریکا، جرج فلوید، مایکل براون، برنا تیلور، اریک گارنر و خیلی‌ سیاه‌پوستان دیگر که توسط پلیس کشته شده‌اند، مسلح نبوده‌اند.

در جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در ایران، ماموران انتظامی و امنیتی صدها عابر و معترض که هیچ خطری متوجه کسی نکرده بودند را با شلیک گلوله کشتند. دستکم ۲۳ نفر از جانباختگان کودک بودند.

در فیلیپین شاهدان توصیف کرده‌اند که چطور پلیس به سوی مردمان فقیر مظنون به خرید و فروش مواد مخدر شلیک کرده است، در حالی که قربانیان روی زمین افتاده بوده و در حال زاری و التماس برای نجات جانشان بودند.

قوانین داخلی کشورها باید به چه صورت باشند؟

همۀ دولت‌ها موظفند قوانین بین‌المللی حقوق بشری را در قوانین داخلی‌شان بگنجانند، اما بسیاری از آن‌ها این کار را به میزان مناسب و درست انجام نداده‌اند.

به عنوان، مثال در مکزیک، «قانون ملی استفاده از قوای قهریه»، استفاده از سلاح‌های مرگبار را محدود به شرایط ضروری برای حفاظت از جان دیگران نمی‌کند. این قانون ماموران پلیس را ملزم نمی‌کند که از حداقل میزان زور برای رسیدگی به یک وضعیت استفاده کنند.

در ایالات متحده آمریکا، ۹ ایالت هیچ قانونی در خصوص شرایط استفاده از سلاح‌های مرگبار توسط نیروهای انتظامی وضع نکرده‌اند.

کشورهای بسیار دیگری مردم را از دسترسی به عدالت محروم کرده‌اند، و قربانیان برای دستیابی به حقیقت، عدالت و جبران خسارت مجبور شده‌اند که به دادگاه‌ها و نهادهای بین‌المللی متوسل شوند.

در سال ۲۰۱۱، عفو بین‌الملل نگرانی‌های خود را دربارۀ فقدان مسئولیت‌پذیری در پرونده‌های مرگ در حین بازداشت در فرانسه اعلام کرد. علی زیری، محمد بوکرورو، لامین دینگ، ابو بکری تاندیا و عبدالحکیم اجیمی از جمله کسانی هستند که در بازداشت‌گاه‌های فرانسه جان باخته‌اند و همه متعلق به گروه‌های اقلیت‌ بوده‌اند. در پی دادخواهی در فرانسه، سه مورد از این پرونده‌ها به دادگاه حقوق بشر اروپا ارسال شد و دادگاه تا کنون اعلام کرده است که پلیس فرانسه حق حیات علی زیری را نقض کرده و رفتارشان با محمد بوکرورو مصداق رفتار غیرانسانی و ترذیلی است.

چه عواملی موجب خشونت‌ورزی پلیس می‌شود؟

در کشورهایی که میزان قتل‌های ارتکاب یافته توسط پلیس بالاست، معمولاً مجموعه‌ای از عوامل از جمله قوانین نامناسب، نژادپرستی یا دیگر اشکال تبعیض، ناامنی، منازعات داخلی یا بین‌المللی و مصونیت ساختاری مرتکبان نقض حقوق بشر از مجازات، دخیل هستند.

دولت‌هایی که مرتبا دیگر حقوق بشر مانند آزادی بیان و آزادی تظاهرات مسالمت‌آمیز را نقض می‌کنند، غالباً دست نیروهای پلیس خود را باز می‌گذارند که با اعتراضات مردمی به شکل خشونت‌آمیز و سرکوب‌گرانه برخورد کنند. در دوران اخیر، چنین وقایعی را در ایران، عراق، سودان، هنگ کنگ و نیکاراگوئه شاهد بوده‌ایم.

مصونیت از مجازات برای قتل‌های صورت گرفته توسط پلیس معمولا به استمرار چرخه‌ای مرگبار از خشونت می‌انجامد. برای نمونه، در برزیل، ماموران پلیس مرتبا کسانی که هیچ خطری از سویشان متوجه دیگران نیست را می‌کشند، با اطمینان خاطر از این که این قتل‌ها به ندرت قرار است مورد تحقیق و پیگرد قانونی قرار ‌بگیرند. اکثر قربانیان خشونت‌ورزی پلیس در برزیل، مردان جوان سیاه‌پوست هستند.

چند نفر به دست پلیس کشته‌ شده‌اند؟

دشوار است که بشود آمار قابل اعتمادی از قتل‌های انجام شده توسط پلیس جمع‌آوری کرد، چون خیلی از دولت‌ها این آمار را جمع‌آوری یا منتشر نمی‌کنند.

طبق نظرسنجی نهاد «اسمال آرمز»، تخمین زده می‌شود که در فاصله سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲، سالانه ۱۹۰۰۰ نفر در حین «مداخلات قانونی» (در مواجهه با پلیس) کشته شده‌اند.

بیش‌تر این آمار مربوط می‌شود به کشورهای مشخص یا دوره‌های مشخصی و اغلب توسط نهادهای غیردولتی یا گروه‌های حقوق بشری تخمین زده شده‌اند.

این‌ها چند نمونه‌اند:

  • در سال ۲۰۱۹، پلیس در ریودوژانیروی برزیل ۱۸۱۰ نفر را کشت، یعنی به طور متوسط روزانه ۵ نفر.
  • در سال ۲۰۱۹، پلیس کنیا ۱۲۲ نفر را کشت.
  • بین اکتبر ۲۰۱۹ و ژانویه۲۰۲۰، پلیس عراق حدود ۶۰۰ معترض را کشت.
  • بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸، بیش از ۵۰۰ نفر توسط پلیس در جامائیکا به ضرب گلوله کشته شده و بیش از ۳۰۰ نفر نیز بر اثر شلیک، زخمی شدند.
  • هر ساله حدود ۱۰۰۰ نفر توسط پلیس در ایالات متحده آمریکا کشته می‌شوند.

نمونه‌ی موردی ناکیا جکسُن

در سال ۲۰۱۴ ناکیا جکسن وقتی مشغول کار روزانه‌اش به عنوان یک آشپز در کینگستُنِ جامائیکا بود، به ضرب گلوله پلیس کشته شد. پلیس به دنبال فردی مظنون به ارتکاب جرم بود که مشخصات ظاهری‌اش به شکل کلی با مشخصات ناکیا مطابقت داشت، با این که عملاً هیچ ارتباطی بین او و جرم صورت گرفته وجود نداشت. از آن زمان، خانوادۀ ناکیا و شاهدان پرونده که به دنبال عدالت بوده‌اند، توسط پلیس مورد ارعاب شدید قرار گرفته‌اند.

خشونت‌ورزی پلیس و نژادپرستی

قانون بین‌المللی حقوق بشر هر شکلی از تبعیض را اکیدا ممنوع کرده است. هیچ کس نباید صرفا به خاطر نژاد، جنسیت، گرایش جنسی یا هویت جنسیتی، دین یا باور، عقاید سیاسی یا عقاید دیگر، قومیت، خواستگاه ملی یا اجتماعی، معلولیت‌ یا دیگر ویژگی‌هایش، شاهد رفتاری متفاوت از سوی نیروهای انتظامی علیه خود باشد. طبق قانون، همه از حق برخورد مساوی برخوردارند.

با این حال، نژادپرستی و سایر اشکال تبعیض در ساختار نیروهای انتظامی و نظام‌های قضایی در نقط مختلف جهان نهادینه شده است. پروفایل‌سازی نژادی، بازرسی‌های تبعیض‌آمیز توسط پلیس، اعمال سلیقه‌ای مقررات مربوط به مواد مخدر و وضع قوانین ضد تروریستی موسع و تفسیربردار بازتاب‌دهنده‌ی این وضعیت است.

عفو بین‌الملل مستند كرده كه چگونه در بریتانیا، یك پایگاه اطلاعاتی به نام«ماتریس گنگ‌ها» که توسط پلیس لندن مورد استفاده قرار می‌گیرد، از نظر نژادی جانبدارانه است و مردان جوان سیاه‌پوست را «مجرم‌» تقلی کرده و به نگاه‌های منفی و تعصب‌آمیز علیه آن‌ها در جامعه دامن می‌زند. بسیاری به دلایلی بی‌اهمیت مثل نوع موسیقی‌ که به آن گوش می‌دهند یا فیلم‌هایی که آنلاین تماشا می‌کنند مظنون به عضویت در باندهای خلافکار شده‌اند.

کافی است اسم فردی یک بار در «ماتریس باندها» ثبت شود تا هدف عملیات ایست و بازرسی پلیس قرار بگیرد. به علاوه، بدنامی ناشی از اتهام ارتباط با یک «باند خلاف‌کار» می‌تواند پیدا کردن شغل یا دسترسی به مسکن و آموزش را دشوار سازد.

در سال ۲۰۱۸، دفتر کمیساریای اطلاعات اعلام کرد که «ماتریس گنگ‌ها» به طور بالقوه قوانین محافظت از اطلاعات را نقض می‌کند و بین قربانیان و مجرمان نتوانسته تمایز قائل شود. این برنامه متعاقبا به شکل محدودی اصلاح شد.

نمونه‌ی موردی فرانسه

براساس گفته‌های بازرس ویژه‌ی فرانسه، مردان جوان سیاه‌پوست یا آن‌هایی که تصور شود اهل آفریقای شمالی‌اند، بیست برابر بیشتر در معرض متوقف شدن توسط گشت پلیس‌اند.

به دنبال وضع قوانین اضطراری در فرانسه در سال ۲۰۱۵، پلیس دست به هزاران یورش خانگی و دستگیری تبعیض‌آمیز زده که بیش‌ترشان مسلمانان را هدف قرار داده است. پلیس به مساجد هجوم برده، مردم را مجبور به باز کردن درها کرده و بعضی وقت‌ها مردم را دستبند زده یا سر سلاح را به طرفشان گرفته در حالی‌که برخی از آنها صرفا بر اساس اعتقادات مذهبی خود هدف قرار گرفتند.

در جولای سال ۲۰۱۶، مرد جوان سیاهپوستی به نام آداما تراوره، پس از دستگیری در یک ایست بازرسی، توسط سه مامور پلیس به روی زمین انداخته شد و جان سپرد. خانوادۀ آداما هنوز در انتظار اجرای عدالت هستند.

مثال‌های بیشتری از رفتارهای تبعیض‌آمیز نیروی‌های پلیس

افراد همجنس‌گرا، دو جنس‌گرا، ترنسجندر و بینا‌جنس در سراسر جهان به شکل مداوم مورد آزار و بدرفتاری پلیس قرار می‌گیرند.

به‌عنوان‌مثال در سال ۲۰۱۷ مقامات جمهوری چچن در فدراسبون روسیه موجی از حملات به افرادی که گمان می‌کردند همجنس‌گرا باشند آغاز کردند که طی آن عده زیادی از مردان همجنس‌گرا در چچن ربوده و شکنجه شدند. بسیاری در بازداشتگاه‌های سری کشته شدند.

در جمهوری دومینیکن، کارگران جنسی، خصوصاً زنان ترنس که به کارگری جنسی رو می‌آورند، با سوءاستفاده‌های شدیدی ازجمله تجاوز، ضرب و شتم و تمسخر و آزار رو به رو هستند.

کشتن سیاه‌پوستان در آمریکا

در ۲۵ ماه می سال ۲۰۲۰، جرج فلوید، مردی ۴۶ ساله و سیاه‌پوست بعد از آن‌که پلیسی در شهر مینیاپولیس در ایالت مینه‌سوتا به مدت ۹ دقیقه با زانو برگلوی او فشار آورد، درگذشت.

این قتل وحشتناک موج عظیمی از اعتراضات را در ایالات‌ متحده و فراتر از آن به دنبال داشت. تقاضای معترضان این بود که ماموران مسئول در قتل به ‌پای میز محاکمه کشیده شوند و تغییرات بنیانی در سیستم پلیس ایجاد شود.

مرگ جرج به دنبال مجموعه‌ای از خشونت‌های نژادی علیه سیاه‌پوستان اتفاق افتاد و تصویر شفافی از میزان خشونت و تبعیض حاکم بر جامعه را آشکار کرد. نیروهای پلیس در ایالات ‌متحده به میزان بسیار بالا و مداومی مرتکب نقض حقوق بشر می‌شوند. کسانی که هدف این رفتارهای خشونت‌آمیز قرار می‌گیرند اقلیت‌های قومی و نژادی، خصوصاً سیاه‌پوستان، هستند.

معترضان می‌خواهند دستگاه قضایی ایالات ‌متحده از بنیان اصلاح شود تا به خشونت‌های مرگ‌آور پلیس علیه اقلیت‌های رنگین‌پوست به‌ویژه سیاه‌پوستان در سراسر کشور پایان داده شود.

۵ نکته کلیدی درباره استفاده نیروی‌های پلیس آمریکا از قوای قهریه

  • هیچ‌یک از ایالت‌های آمریکا مطابق با قوانین و استانداردهای بین‌المللی درباره استفاده پلیس از قوای قهریه مرگ‌بار عمل نمی‌کنند.
  • در ایالات‌متحده بیشتر مرگ‌های اتفاق افتاده به دست پلیس، درنتیجه استفاده از سلاح گرم بوده است.
  • در بسیاری از موارد، ماموران پلیس چندین بار به قربانی شلیک کرده‌اند و این نشان می‌دهد که استفاده از اسلحه گرم یا غیرضروری بوده است یا متناسب با موقعیت نبوده است. به‌عنوان نمونه، نیروهای پلیس شش بار به مایکل براون، که هیچ سلاحی همراه نداشت، شلیک کردند.
  • طبق داده‌های وب‌سایت نقشه خشونت پلیس، در سال ۲۰۱۹، ۲۴ درصد کسانی که به دست پلیس کشته‌شده‌اند را سیاه‌پوستان تشکیل داده‌اند و این در حالی است که سیاه‌پوستان تنها ۱۳ درصد کل جمعیت هستند.
  • طبق قانونی که در سال ۱۹۹۶ به تصویب رسید، وزارت دفاع و امنیت ایالات‌ متحده مجاز است که به ارگان‌های برقرارکننده نظم، امکانات بیشتری بدهد. نتیجه اجرای این قانون این شده است که سلاح و ادوات طراحی‌شده برای کاربردهای نظامی و جنگی برای مقابله با اعتراضات خیابانی به کار گرفته می‌شوند.

پایان دادن به خشونت‌ورزی پلیس در ایالات ‌متحده آمریکا

سازمان‌های مدنی مدت‌هاست که برای اصلاح نیروی پلیس در ایالات ‌متحده آمریکا فعالیت می‌کنند. چند قدمی که به آن‌ها اشاره خواهیم کرد می‌تواند امنیت بیشتری برای همه ایجاد کند:

  • کنگره و تمام ۵۰ ایالت آمریکا باید قوانینی برای محدود کردن استفاده از قوای قهریه مرگبار توسط پلیس تصویب کنند.
  • وزارت دادگستری باید آمار و اطلاعات تفکیک شده درباره کسانی را که به دست پلیس کشته ‌شده‌اند جمع‌آوری و منتشر کند.
  • تمام موارد استفاده از قوای قهریه مرگبار توسط پلیس باید به شکل کامل، مستقل، بی‌طرفانه و شفاف مورد تحقیق قرار بگیرد و کسانی که مسئول بوده‌اند به دست عدالت سپرده شوند.
  • وزارت دادگستری باید بر ماموران قانون که حقوق بشر را زیر پا می‌گذارند نظارت داشته باشد.

جوابگویی و مسئولیت‌پذیری

هیچ‌کس فراتر از قانون نیست، خصوصا کسانی که وظیفه‌شان محافظت از قانون است.

تمام موارد استفاده پلیس از قوای قهریه مرگبار باید به صورت جامع، مستقل، بی‌طرفانه و شفاف مورد تحقیق قرار بگیرد و اگر شواهد گواهی بدهد که فردی بر خلاف قانون به قتل رسیده ا‌ست، افراد مسئول باید شناسایی ‌شده و مورد محاکمه کیفری قرار بگیرند.

مستندات عفو بین‌الملل نشان می‌دهد که مأموران پلیسی که بر خلاف قانون، مردم را به قتل رسانده یا مجروح کرده‌اند، اغلب توانسته‌اند از مجازات مصون بمانند.

این وضعیت ناشی از دلایل متعددی است. در بعضی موارد، نیروی‌های امنیتی و انتظامی اقدام به تهدید سیستم قضایی، شاهدان و بازماندگان نموده‌اند و آن‌ها را تحت‌فشار قرار داده‌اند تا از شکایت مطرح صرف‌نظر کنند. در سایر موارد، قوانین وضع شده به پلیس مصونیت اعطا کرده‌اند یا به نحو دیگری مانع برقراری عدالت شده‌اند. در کشور برزیل شاهد موارد زیادی از این‌دست بوده‌ایم.

در فیلیپین، ریس جمهور دوترته، وقتی در سال ۲۰۰۶ به قدرت رسید، به پلیس فرمان داد هر کس که باور می‌رود به هر شکل با قاچاق مواد مخدر در ارتباط باشد را بکشند و به نیروهای امنیتی اطمینان خاطر داد که هرگز محاکمه نخواهند شد. وقتی رئیس‌جمهوری دستور قتل صادر می‌کند و وعده مصونیت به قاتلین می‌دهد، تحقق مسئولیت‌پذیری و جوابگویی تقریبا غیرممکن می‌شود.

نیروهای انتظامی و اعتراضات

دولت‌ها موظف‌اند حق آزادی شرکت در گردهمایی‌های‌ صلح‌آمیز از جمله تجمعات اعتراضی را برای همگان تضمین کنند.

دستورالعمل‌های شفاف بین‌المللی‌ برای عملکرد پلیس در مواجهه با اعتراضات مدنی وجود دارد:

  • وظیفه پلیس مهیاکردن شرایط برای برگزاری اعتراضات صلح‌آمیز است. اگر تنشی به وجود بیاید، وظیفه پلیس آرام کردن شرایط است.
  • اگر گروهی از معترضان دست به رفتارهای خشونت‌آمیز بزنند، این به معنی آن که تجمع صلح‌آمیز به تجمع غیر صلح‌آمیز تبدیل‌شده نیست. پلیس باید تضمین کند افرادی که به شکل مسالمت‌آمیز مشغول اعتراض‌اند، همچنان می‌توانند به تجمع خود ادامه دهند.
  • حرکت‌های خشونت‌آمیزی که توسط گروهی در اقلیت رخ می‌دهد، استفاده از قوای قهریه علیه همه معترضان، به صورت سراسری و بدون تمایزگذاری، را توجیه نمی‌کند.
  • اگر چاره‌ای جز استفاده از قوای قهریه برای حفظ امنیت دیگران وجود نداشته باشد، پلیس باید از حداقل قوای قهریه لازم استفاده کند.
  • تصمیم برای پراکنده کردن معترضان باید به‌ عنوان آخرین گزینه و تنها در صورتی که تمام راه‌های دیگر برای محافظت از افراد امتحان شده و موفق نبوده‌اند، به کار گرفته شود.
  • استفاده از گاز اشک‌آور یا ماشین‌های آب‌پاش برای پراکندن جمعیت تنها برای مهار خشونت گسترده و در صورتی که دیگر شیوه‌های متمرکز برای کنترل خشونت موثر نبوده‌اند، مجاز است. به علاوه، شلیک گاز اشک‌آور و استفاده از ماشین‌های آب‌پاش تنها در صورتی مجاز است که مردم امکان ترک مکان تجمع را داشته باشند.
  • اسلحه گرم هرگز نباید برای پراکندن جمعیت استفاده شود.

راه‌حل‌ها

هر کشوری قوانین داخلی خود را دارد و هیچ نسخه فراگیری که بتواند تمام کشورها را با یک شیوه و روش به کشورهایی امن و منصف تبدیل کند، وجود ندارد.

عفو بین‌الملل اصول راهنمای مشخصی در زمینه استفاده از قوای قهریه توسط پلیس تدوین کرده است و این أصول تببین می‌کنند که نیروهای پلیس و دیگر نیروهای امنیتی چطور می‌بایست قوانین، سیاست‌ها و عملکرد خود را بهبود بخشند.

برخی از توصیه‌های اصلی به شرح زیر است:

  • در خصوص توسل پلیس به قوای قهریه از جمله سلاح گرم باید قوانین و مقررات دقیق وضع شوند.
  • اصل «حفظ جان» باید در قانون درج‌ شود؛ استفاده از قوای قهریه مرگبار تنها در صورتی مجاز است که برای دفع خطر آنی مرگ یا آسیب جسمانی شدید ضروری باشد.
  • هرگاه استفاده پلیس از قوای قهریه منجر به مرگ یا مجروح شدن افراد شود، باید تحقیقات به‌هنگام، جامع، مستقل و بی‌طرف انجام شود و افراد مسئول باید طی دادرسی‌های عادلانه محاکمه شوند.
  • در جریان تجمعات اعتراضی، پلیس باید وظیفه خود را در تضمین آرام برگزار شدن تجمع انجام دهد و اولین واکنش آن‌ها نباید توسل به‌ قوای قهریه باشد.
  • بازداشت‌شدگان از حقوق یکسانی با دیگر افراد برخوردارند و أصول مرتبط با استفاده از قوای قهریه مرگبار درباره آن‌ها هم صادق است.